Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار حوزه سینما  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، هر بازیگر و فرد مشهور داستان عجیب مختص به خودش را دارد که فقط محدود به محل زندگی خود و یا حتی کشورش نیز نمی‌شود و ممکن است، برای طرفداران آن‌ها مهم باشد و در مواردی باعث شگفتی آن‌ها شود.

جیسون استاتهام

او برای گذراندن امور زندگی مدتی در لندن دست فروشی می‌کرد و زیورآلات تقلبی می‌فروخت که گای ریچی کارگردان هالیوودی به دنبال یک چنین شخصیتی برای فیلم جدیدش به نام «قفل، انبار و دو بشکه باروت» بود و جیسون استاتهام را برای این نقش انتخاب کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شان کانری

در سر صحنه فیلمبرداری «زمانی دیگر مکانی دیگر» به صورت غیرمنتظره محافظ شخصی لانا ترنر، وارد صحنه فیلمبرداری شد و با اسلحه به سمت شان کانری نشانه رفت؛ اما کانری به سرعت واکنش نشان داد و او را خلع سلاح و همه را شگفت زده کرد.

بیل مری

او هیچگاه مدیر برنامه نداشته است و عده‌ای دلیل اینکه او بسیاری از نقش‌های خوب را از دست داده است، همین موضوع می‌دانند. کارگردان‌ها برای همکاری با او پیام صوتی می‌فرستادند و اگر او از نقش پیشنهادی خوشش می‌آمد، پاسخ آن‌ها را می‌داد!

جیم کری

جیم کری اولین انتخاب گور وربینسکی کارگردان فیلم «دزدان دریایی کارائیب» برای بازی در نقش افسانه‌ای کاپیتان جک اسپارو بود؛ اما او به دلیل مشغول بودن در یک فیلم سینمایی دیگر این نقش را رد کرد که در نهایت این نقش به جانی دپ رسید. از دیگر نکات جالب زندگی کاری جیم کری، می‌توان به این اشاره کرد که وی با وجود فیلم‌های خوبی که بازی کرده و چندبار نیز جایزه گلدن گلوب را برده، تاکنون نامزد اسکار نشده است.

برد پیت

در سال ۱۹۸۹ نزدیک بود که برد پیت توسط مایک تایسون بوکسور معروف آمریکایی مورد حمله قرار بگیرد. مایک تایسون زمانی که شخصی را با همسر خود دید، می‌خواست او را مورد حمله قرار دهد که برد پیت به او می‌گوید «مرا نزن! من فقط از او سوال پرسیدم». با این جمله دل مایک تایسون به رحم می‌آید و ماجرا ختم به خیر می‌شود.

استیون اسپیلبرگ

مدت‌ها قبل مایکل جکسون به یک جادوگر ۱۵۰ هزار دلار پول داده بود تا کسانی که او را برای بازی در فیلمشان انتخاب نکرده اند، طلسم کند! دیوید گفن و استیون اسپیلبرگ از جمله این افراد بودند.

رابرت داونی جونیور

او یک‌بار به دلیل رانندگی نامتعادل توسط پلیس متوقف شد و به خاطر حمل کوکائین و هروئین و همچنین اسحله به زندان محکوم شد؛ اما بعد زندگی او متحول و بسیار قانون‌مند شد.

چارلی چاپلین

چارلی چاپلین فیلم «دیکتاتور بزرگ» که شخصیت هیتلر را روایت می‌کند، با هزینه شخصی خود ساخت؛ چراکه هیچ یک از شرکت‌های هالیوود حاضر به سرمایه‌گذاری نبودند و می‌ترسیدند که نازی‌ها به آن واکنش نشان دهند و تمام سرمایه خود را از دست بدهند.

امیلی بلانت

بلانت در فیلم «لبه فردا» باید لباسی می‌پوشید که حدود ۴۰ کیلوگرم وزن داشت. او می‌بایست برای نقش خود پنج ماه این لباس را به تن و علاوه بر آن صحنه‌های اکشن فیلم را نیز بازی می‌کرد. امیلی بلانت مدت‌ها بعد اعتراف کرد به خاطر سنگینی و فشاری که لباس به او وارد می‌کرده، بار‌ها به گریه افتاده است.

نیکول کیدمن

او اولین بازیگر زن استرالیایی است که موفق به دریافت جایزه اسکار شده است. او این جایزه را برای نقش ویرجینا در فیلم «ساعت ها» کسب کرد. این اتفاق که با رکوردزنی وی همراه شد، برای وی لذت بخش نبود چرا که او آن زمان از تام کروز جدا شده بود و وضعیت روحی مناسبی نداشت.


انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: سینمای جهان اخبار هنرمندان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۷۸۸۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

موفقیت به لطف حجاب و ۳ فرزند

قصه امروز از آن قصه‌هایی است که پای دل در میان است و فرمول همیشگی، سر سوزن ذوق و خرده‌‍‌هوش و یک عالمه ایمان. قصه‌ای که در هیاهوی «نمی‌شود و نشد و نکن» درست دیوار به دیوار هجمه فرهنگ منحط غرب و شلوغی‌های امروز و فردا و پسین فردا؛ درخشیده و باب همدلی و همراهی شده و گوش به گوش تا آن سر فلک رسیده.

قصه درخشان لیلا بانو، قصه مادرانگی توام با شکوه است و موفقیت؛ قصه خدمت‌رسانی همزمان با تحصیل و تخصص و فرزندآوری، او مرزهای نشد و نمی‌شود و کاش و ای کاش را درنوردیده و جایگاهی والا در اجتماع ترسیم کرده است.

جایگاهی که با الگوبرداری از ریحانه‌النبی به منصه ظهور رسیده و چندین و چند بُعد را در مقام عمل به مرحله اجرا درآورده است. لیلا بانو تا دلت بخواهد رخ در رخ موفقیت و پیشرفت گام برداشته و پزشک متخصص شده و سه فرزند صالح به ایرانِ جان هدیه کرده است. او باز هم دست از تلاش برنداشته و تصورات موهم آن‌ور آبی‌ها را برملا ساخته، او اشتغالزایی و خدمت به محرومان را در کارنامه دارد و به گمانم روز به روز نعمتش افزون می‌شود آخر نگاهش به سیره‌ای اصیل و الگویی تمام عیار چون خانم فاطمه زهرا(س) گره خورده است.

  ازدواج نخبگانی

لیلا رمضانی، متخصص رادیولوژی، دهان فک و صورت سیر تا پیاز قصه امروزش را نقل می‌کند و می‌گوید: «اهل لرستان هستم و بزرگ شده تهران؛ بیشتر از شهر اهل درس و کتاب و مطالعه هم هستم، از همین بابت در سال ۸۱ با کسب رتبه ۵۲ در دانشگاه آزاد تهران در رشته دندانپزشکی عمومی مشغول به تحصیل شدم.

شب و روز توام با درس و کسب علم را در سال ۸۷ به اتمام رساندم و ظرف یک سال با همسری نخبه و هم رشته خودم ازدواج کردم؛ همسری با رتبه ۱۷ کنکور رشته دندانپزشکی.

پایان تحصیلم مصادف شد با آغاز کار اما با قید خدمت در مناطق کم‌برخوردار، هدفی که سبب شد، از سال ۸۸ تا ۹۴ در شهرستان فامنین همدان مشغول به خدمت دندانپزشکی عمومی شوم.

البته نه تنها شهرستان، طی این مدت روستاگردی داشتم، از روستاهای شیرین‌سو و گل‌تپه تا روستاهای فامنین را زیر پا گذاشتم و اقدام جهادی کردم.

خدمت به مردم در مناطق کمتربرخوردار، جزو علاقه شخصی یا هدفی متعالی من است، با این کار حس نوعدوستی در من غلیان می‌کند، گاهی درمان و وقت دیگر اصول پیشگیری را به خانواده‌های روستایی می‌آموزم و خدمتی از سر ذوق ارائه می‌دهم.»

یک قصه واقعی از پیشرفت

لیلا بانو سکان ادامه کلام را به دست می‌گیرد تا افزون بر شرح قصه کوچک اما موفقش، پرده از رازی بردارد که یحتمل پاسخ خیلی از بانوان این سرزمین است، او ادامه می‌دهد: «مابین مشغولیت‌های دندانپزشکی، کانون گرم خانواده دو نفره‌مان گرم‌تر شد و خداوند در سال ۹۰ دو فرزند پسر و دختر دوقلو به ما هدیه کرد. خب هماهنگ کردن کار و بچه‌داری و خانه‌داری مشکل بود بالاخص که محل زندگی و کارم از اقوام و خانواده دور بود و باید یک تنه از عهده این برهه از زندگی برمی‌آمدم.

البته همین شد که انتظار داشتم، بر سختی اداره امور فائق آمدم و دل به ادامه تحصیل دادم، در کنار فرزندان دوقلو، در سال ۹۴ تصمیم گرفتم تحصیلاتم را ادامه دهم.

یک دست کتاب و یک دست خانه‌داری و بچه‌داری طی طریق کردم و در آزمون تخصصی رشته رادیولوژی دهان، فک و صورت همدان شرکت و پذیرفته شدم.

دور از غلو و صحبت‌های شعاری، سخت بود اما غیرممکن نه! حتی لذت‌بخش هم بود، طنین تلاش در کنار زندگی خانوادگی و رشد فرزندانم طنین خاصی بود و هر صبح این آهنگ زیبا شنیدنی‌تر هم می‌شد.

پذیرش در دانشگاه برهه جدیدی شد در روزمرگی‌های ما، به این ترتیب که از سال ۹۴ تا سال ۹۷ مشغول تحصیل شدم و در همین سه سال موفق به کسب رتبه برتر و اتمام تحصیل شدم.

علاوه کنم، بیشتر از دانشجوی برتر دوره تخصص، چاپ مقالات مختلف داخلی و خارجی هم داشتم و این یعنی آهنگ زندگی بر وفق مرادم بود.

در این میان تحول دیگری بر زندگی چهار نفره ما حادث شد و آن خوش‌قدمی فرزند سومم در دوره تخصص بود؛ درس و بحث و تحصیل جای خود و فرزندآوری هم جای خود، اصلا منافاتی نداشت.

به گمانم فرزند سومم، نوزاد بود که در آزمون دانشنامه تخصصی شرکت کردم و با رتبه عالی این مرحله را گذراندم و به‌ عنوان هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان در رشته رادیولوژی انتخاب شدم.»

الگویی برای بانوان

خانم دکتر، موفقیت یک زن، نام‌آشناترین واژه در ایران اسلامی را پیوند می‌دهد به باقی قصه‌اش، به اهدای یک الگوی تمام‌عیار به بانوان این دیار و می‌گوید: «پایان تحصیلات در دوره تخصص هم باز مصادف شد با ارائه خدمت، آن هم خدمت‌رسانی در مناطق کم‌برخودار؛ قرعه فال این بار به شهرستان ملایر افتاد به ویژه که ملایر، مرکز تخصصی رادیولوژی دهان، فک و صورت نداشت.

نبود مرکز تخصصی سبب شد، یک مرکز در ملایر راه‌اندازی کنم و از عضویت هیأت علمی خارج شوم؛ اولین مرکز در ملایر برای هشت نفر مستقیم و غیرمستقیم اشتغالزایی به دنبال داشت و چندجانبه خدمت‌رسانی صورت گرفت، خدمتی از صمیم قلب.»

خانم دکتر سه‌فرزندی

سطر به سطر زندگی خانم دکتر، پرطمطراق است و پر از تلاش؛ آنقدری پر تلاش که سه فرزند کوچک، خانه و کاشانه و مرکز رادیولوژی را با نمره بیست اداره کرده، زین پس باز هم کلام را می‌سپاریم به لیلا بانو تا بیشتر از قبل راز باز کند، او اضافه می‌کند: «فرزند هدیه خداست و با آمدنش خیر و برکت در زندگی جریان پیدا می‌کند، حالا اگر صاحب سه یا چهار فرزند شوی که گویی لطف خداوند جانانه نصیب حالت شده؛ من مادری هستم که لطف خداوند جانانه قسمتم شده.

حتی بی‌اغراق، سه فرزند کوچکم را موثر در پیشرفتم می‌دانم نه مانع، مراحل کار و زندگی را در کنار مشکلاتش توامان با عشق و انگیزه کودکانم پشت سر گذاشتم و کوچکترین لحظه‌ای دلم نلرزید یا گلایه نکردم، فرزندانم مسیر موفقیتم را تضمین کردند و چه حسی از این زیباتر.

نعمت خداوند، همیشه راهگشا و چاره است، فرزندان من هم انگیزه‌سازم شدند خصوصا با انتقال حس زیبایی به نام مادر شدن و آرامشی که به شیره جانم نشست.

تولد فرزند برکت با خود دارد و به نظرم برخلاف نظر خیلی‌ها همین برکت خودش موفقیت و پیشرفت در زندگی است نه مانع برای رسیدن. حتی خداوند هم در قرآن می‌فرماید «اِنّ مَعَ العُسْرِ یسْراً» همراه هر سختی آسانی است، به هر حال هر برهه از زندگی با سختی‌هایی مواجه است که نباید به خاطر فرار از سختی و مصائب از نعمت فرزند داشتن محروم شد.

کار و مشغله سر جایش، نشاطی که فرزندان‌ با خود دارند و رنگ و بوی متفاوتی که به زندگی می‌دهند سرجای خودش، ناگفته نگذرم شلوغ کاری و هیاهوی بچه‌ها مثل بمب انرژی است برای من، پیش‌تر گفتم از بچه‌ها انرژی می‌گیرم و یک لبخند آنها روزم را کامل می‌سازد.

صدالبته که همراه و همسر در کسب موفقیت‌ها بی‌تاثیر نیست، آرامش خانه و برقراری کانون گرم خانواده‌ام را مدیون همراه و همسرم هستم؛ تا جایی که دکتر فلاحی طی ۱۲ سال گذشته زندگی مشترکمان در بسیاری از امور پشتیبان من بوده است.»

حجاب، عامل موفقیت یک دکتر

قصه خانم دکتر، قهرمان خانوادگی زیاد دارد، اما او به عنوان یک زن مسلمان آهنگی از زیستن را تجربه کرده که گویی تا حد امکان بی‌نقص است؛ ادامه این قصه را او نقل می‌کند: «و قصه حجابم که از سال‌های دور اولویت اولم بود، خودمانی‌تر بگویم حجابم را دوست دارم آن هم تمام و کمال، در محیط کار و تحصیل و دانشگاه هم توفیری نداشته و ندارد.

حجاب کامل، زیبنده زن مسلمان و ایرانی است، یا بهتر بگویم حجابِ زن معرف شخصیت اوست، منم زن هستم و حجاب را پوششی می‌دانم برای یک زن، خیلی هم به محدویت حجاب و سخت نگیرید و این حرف‌ها اعتقاد ندارم. من نمونه یک زن شاغل و درس خوانده هستم که در هیچ زمانی حجاب برایم محدویت نبوده، انگار می‌کنم که شناسنامه زنان باحجاب معنا پیدا می‌کند و غرورآفرین است، چه چیزی بهتر از حجاب که حافظ یک زن مومنه است، خلاصه که اعتقادم در این زمینه راسخ است و از محجبه بودنم لذت می‌برم.

و اینکه هر زنی حس خوب حجاب را درک کند هرگز از محجبه بودن دست نمی‌کشد، به گمانم لذت پوشش و حجاب در سرشت زنانه نهادینه شده.

در این مقوله اقتدا به الگوها هم کم تاثیرگذار نیست، شخصیت حضرت زهرا(س) در ابعاد مختلف گویای حجاب فاطمی است و این کرور کرور غرور و ارزش است، چیزی بیشتر از حجاب؛ ایمان و اخلاص، فرزندداری، همسرداری و ازدواج و هر بعدی که نظاره‌گر باشید، الگویی تمام‌عیار است.

امیدوارم به تاسی از خانم فاطمه(س) ما هم در این زمینه حرف برای گفتن داشته باشم.»

منبع: فارس

دیگر خبرها

  • عکس| خانم بازیگرِ تلویزیون، برای همیشه ایران را ترک کرد
  • برای خانم بازیگر دعا کنید | فیلمی که از روی تخت بیمارستان منتشر شد
  • چرا بعد از رابطه جنسی غمگین می شوم و گریه می کنم؟
  • موفقیت به لطف حجاب و ۳ فرزند
  • معرفی دستاوردها و زندگی مشاهیر هدف مهم احداث باغ مشاهیر است
  • ببینید | اتفاقات عجیب و ترسناک جهان تا سال ۲۰۲۴
  • ذوق خانم بازیگر برای ازدواج با مهران مدیری!
  • ذوق خانم بازیگر برای ازدواج به مهران مدیری!
  • مهاجم آرسنال ستاره هالیوودی را غافلگیر کرد (عکس)
  • روایت عجیب از تلاش‌ها برای تعطیلی خانه امن زنان | درها را قفل کردیم، دخترها در آشپزخانه جمع شده و گریه می‌کردند!